قدرت عشق

 

داشتم مي رفتم سفر و از همسرم خواستم که مثل هميشه بعد از

 

دعاش به عنوان نگاهبان من پيشونيم رو ببوسه.

 

و بعد سوار قطار شدم.

...

وقتي قطار به  ته دره سقوط کرد.

 

همه مردند و من هم مردم.

 

از بالا تلاش دکترها رو مي ديدم.

 

بعد از 2 ساعت دکترها گفتند بي فايده ست و رفتند.

 

و من ياد بوسه همسرم افتادم. و در همين لحظه از بالا ديدم که نوری از

 

پيشاني من بيرون امد و به قلبم فرو رفت.

 

 2 دقيقه بعد صدای فرياد پرستاری که بالا سرم بود رو شنيدم که دکترها

 

رو صدا مي کرد، اما صدای فرشته مرگ که کنار پرستار بود بيشتر بود که

 

با نگاه نافذش رو به من گفت: خوب از دستم در رفتي ها.

 

شانس آوردی که قدرت من از قدرت عشق کمتره.

 



نظرات شما عزیزان:

نرگس
ساعت13:08---4 خرداد 1390
تنها تو یی ای نازنین آرام جانم











اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد





دل را سپردن تا ابد معنا ندارد





سر در گریبانم کسی هم درد من نیست





از عشق جز آلودگی چیزی ندیدم





از فصل های دوستی من دل بریدم





این زندگی دیگر سرو سامان ندارد





دیگر به عشق من کسی ایمان ندارد





دیگر نمی داند که را باید صدا زد





این قلب را تا کی به طوفان بلا زد





من باغبان فصل های انتظارم





تو خوب می دانی من اینجا بی قرارم














ترکم مکن ای عشق من بی همزبانم



پاسخ:نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : 26 / 2برچسب:, | 13:34 | نویسنده : nazanin |